آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
♥وقتی تو هستی قلبم اروم میگیره♥ mohammad.samadi596@yahoo.com
این هوا حال میده واسه قدم زدن خودت باشی و خودش...........
خدایا ...!چه خبره ..آرامتر ...!نیازی به زمین لرزه نیست..کاخِ آرزوهای این مردم به تلنگری هم فرو میریخت...!!!
این روزها هوا خیلی غبار آلود است گرگ را از سگ نمیتوان تشخیص داد...هنگامی گرگ را میشناسیم که دریده شده ایم...!!!
وای از نیمه شبی که بیدار شوم تو را بخواهم...ولی خود را در آغوش دیگری بیابم...!!!
كودكي نكردم تا زودتر بزرگ شوم و زمان چه دير مي گذشت!!!امروز، سال ها آنچنان زود مي گذرند كه تمام زندگي برايم بچه بازي مي نمايد...!!! دیگر نه آدم آن آدم است و نه حوا آن حوا٬من و تو زاده ی کدامین دو نخستیـنـیم که نه بوی آدمیت داریم نه هوس حوا...!!! شاید اگر قصـه آدم و حوا دوباره تکرار میشد این بار آدم زودتر از حوا سیب را به هوای دیگری می خورد...!!!
از دوریت چه خیال هایی می بافم...های دل خوش باورم ...چه هنرمندانه درد میکشی..از کمال الملک هم زیباتر...!!! تو چای مینوشی غافل از اینکه کسی اینجاست که به فنجان درون دستهایت هم حسادت میکند...!!! به جرم وسوسه چه طعنه ها که نشنیدی حوا... پس از تو همه تا توانستند آدم شدند..چه صادقانه حوا بودی و چه ریاکارانه آدمیم...!!! اینجا تمام انگشتان بر روی لبها علامت سکوت گرفته اند سخن نگویم بهتر است...گوشها به یقین روزه گرفته اند...!!! خدایا میوه ی ممنوعه ی این زمین خاکی روی کدام درخت در انتظار دندان های حریص من است؟!!هوس کرده ام از زمین اخراجم کنی...!!! ساکتم هیچی نیستم٬حتی آنقدر مرد نیستم که عاشقم باشی اما کاش میفهمیدی من در برابر هرزه های بی احساس این شهر شلوغ فقط یک پسر ساده ساده ام...!!!
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 15:51 :: نويسنده : L♥VE
تقدیم به کسایی که نظر میزارن
اینم تقدیم به کسایی که فقط باز دید میکنن!!!
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 15:34 :: نويسنده : L♥VE
خدایا خواستم بگویم تنهایم اما نگاه خندانت شرمگینم کرد...چه کسی بهتر از تو...!!! این روزها مردم چه ساده با جابجایی یک نقطه از خدا...جدا میشوند...!!! چوپان بالای تخته سنگی رفت و به گوسفندان گفت با هم باشید تا گرگها به شما آسیبی نزنند..سپس به پایین آمد و گله را به طرف کشتارگاه هدایت کرد...!!! آرام باش هموطن...هیچ گرسنه ای باقی نمی ماند شک ندارم همین روزها همه سیر میشوند..از زندگی...!!! نعره هیچ شیری خانه چوبی را خراب نمیکند..من از سکوت موریانه میترسم...!!!
دست خالی حکم کردم برایت گفتم خشت بلکه دانه دانه جمع کنیم و خانه را بسازیم٬آس حکم دستمان نبود،خدا خوب ما را بر نزده بود...!!!
مچاله شده ام در خودم با بوي سيگار و طعم تلخ چاي مانده..پنجره را باز نكن امشب دلم مي خواهد غمگين باشم...!!! نسلی هستیم که در اوج جوانی مشروب میخوریم تا انرژی داشته باشیم فراموش کنیم ترامادول میخوریم تا به آرامش برسیم سیگار میکشیم تا بغضمان را فرو ببریم ما در اوج جوانی پیر شده ایم , پیر...!!! نوشته هایم را می خوانی..و می گویی:چه زیبا!!راستی دردهای آدم ها زیبایی دارد...!!! حوا بودن تاوان سنگینی دارد٬وقتی آدم ها برای هر دم و بازدم هوا نیاز دارند...!!! چگونه است با تو که بخوابد فرشته ایست...!اما با دیگری که بخوابد فاحشه ای بیش نیست...؟؟!!!
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 14:17 :: نويسنده : L♥VE
این روزها یکرنگ که باشی چشمشان را میزنی..خسته مي شوند از رنگ تكراريت،اين روزها دوره ي رنگين كمان هاست...!!!
اینجا جایی است که وقتی زانوهایت را از شدت تنهایی بغل گرفته ای به جای همدردی برایت پول خرد می اندازند...!!!
غصه مرا خورد وقتی دیدم دست به سینه ایستاده ای..تمام راه را برای آغوشت دویده بودم...!!!
سرت درد می کند..!اگر قابل بدانی،سرت را روی شانه هایم بگذار ٬من به دنبال درد سر می گردم...!!!
اولین بار نیست كه گریه میكنم ؛اما اولین بار است كه گریه آرامم نمی كند...!!! دنبال کلاغی میگردم ،تا قارقارش را به فال نیک بگیرم ،وقتی قاصدکها همه لال اند...!!!
آری هر دوی ما خیانت میکردیم:من شب ها با گریه می خوابیدم و تو با دیگری...!!!
لیاقت میخواهد بودن در قلب دخترکی که تمام دنیایش حرفهای نزده دلش است...!!! خدایا گفته اند دل که بارانی باشد هفت ستون آسمانت میلرزد..دارم با دلم می آیم٬پذیرایم باش دلم بارانیست...!!! چه دردی دارد زمانیکه میفهمی عشقش بوده ای وقتهایی که عشقش نبود...!!! برایت گردنبندی از گریه خریدم٬یادت باشد فراموش نکنی گریه هایم گردن توست...!!! کاش نجابتم را بهانه رفتنت نمی کردی تا با دیدن هر هرزه ای به خود نگویم اگر مثل او بودم نمی رفت...!!!
پشت چراغ قرمز٬تو ماشینهای ترمز زده٬پشت خط عابر دنبال چی میگردی..؟من بغلت نشستم...!!! پرنده لب تنگ ماهی نشسته بود..با تعجب به ماهی نگاه میکرد..با خود میگفت:سقف قفسش که شکسته پس چرا پرواز نمیکند...!!! خدا جون نترس..!نه به گناه میفتی نه به جهنم میری٬من و تو به هم محرمیم..دستمو بگیر...!!! کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم٬بغلم میکرد و میگفت:گریه کنی میکشمت آ...!!! چه ساده بودم که فکر میکردم به "دورم" میگردند کسانی که "دورم" میزنند...!!! چه نسل غم انگیزی هستیم..دنبال یک اتاق خالی;که موزیک گوش کنیم و چایی بخوریم و حسرت ..همین...!!!
![]()
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 13:44 :: نويسنده : L♥VE
از یاد … از دست … از حال … از رو … از بین … به خودت که می آیی می بینی رفته ای !
گفتی : “تا شقایق هست ٬ زندگی باید کرد” شقایق هست اما تو نیستی ، حال چه باید کرد ؟
پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 22:26 :: نويسنده : L♥VE
آدمهای خوب از یاد نمیرن از دل نمیرن از ذهن نمیرن ولی زودتر از اینکه فکرش رو بکنی از پیشت میرن در دفتر خاطراتم نوشتم : عشق زیباست معلم دفتر را دید و گفت : این رویاست گفتم : معلم تو از عشق چیزی میدانی ؟ گفت : در عالم عشق ، عاشق همیشه تنهاست از این نامهربونی ها دارم از غصه می میرم تو ای رفیق تنهایی یه روز دستاتو می گیرم هیچ کس ویرانیم را حس نکرد وسعت تنهائیم را حس نکرد در میان خنده های تلخ من گریه پنهانیم را حس نکرد در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد آن که با آغاز من مانوس بود لحظه پایانیم را حس نکرد
پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : L♥VE
تو دنیایی که جای آرزوهاست کسی جز تو منو عاشق نمیخواد بیا تا تکیه گاه من تو باشی دلم مثل خودت تنهای تنهاست
پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 14:59 :: نويسنده : L♥VE
•می دونست دلم اسیره ولی رفت می دونست گریه ام می گیره ولی رفت می دونست تنهایی سخته ، می دونست می تونست باهام بمونه ، نتونست می دونست دلم شکسته ولی رفت غم اون تو دل نشسته ولی رفت
پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 14:47 :: نويسنده : L♥VE
کاش دستی از فراسوی افق ، گوش سنگین زمان را می کشید
پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 14:31 :: نويسنده : L♥VE
غریبانه شکستم من اینجا تک و تنها / دل خسته ترینم در این گوشه دنیا
پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 14:16 :: نويسنده : L♥VE
![]() ![]() |